لئون از روی فیلم دیگر بسون , نیکیتا (1990) گرته برداری شده است, حتی ژان رنو هم در آن فیلم نقشی به نام ویکتور به عهده دارد.ولی مگر همیشه کپی کاری ها باید از اصل بدتر شوند؟ اگر جواب آری است, لئون مثال نقضی دندان شکن به این جواب خواهد بود.لئون خط داستانی ساده و حتی تا حدی ابتدایی دارد که در نگاه اول کلیشه ای می نماید, اما فیلمنامه و کارگردانی بسون, بازی های تمام بازیگران (یک ادعای بزرگ دیگر) آن را به اثری ماندگار تبدیل میکند.
فیلم های در مورد انتقام , جنایت , پلیس فاسد , همکاری متقابل دو نفر کم در تاریخ سینما نداشته ایم, اما چیزی که لئون را به اثر دیگری بدل می کند توجه بسون به نکات ظریفی است که در تماشاهای یک یا دوباره و حتی چندباره ممکن است به چشم نیاید و ممکن است فردی مثل من به فیلم فکت دی وی دی توسل جوید تا به آنها پی ببرد.
شخصیت لئون ضدقهرمان است. اما به هیچ عنوان کامل نیست. خونسرد و مسلط به کار آدم کشی (Hitman,یا به قول خودش Clear ) است. از طرف دیگر بی سواد است.تابه حال هم نیازی به سواد نداشته بنده خدا.به بدنش اهمیت زیادی می دهد , ورزش می کند.کم حرف است, عاشق گل و گیاه است.(یک عامل دیگر در تضاد با خصوصیات یک آدم کش که در تاریخ سینما کم نظیر (بی نظیر) است)).شیر زیاد می خورد.تقریبن هیچ شخصیت سینمایی را نمی شناسد.سیگار نمی کشد.نشسته می خوابد, روی صندلی.
وارد زندگی آدمی وقتی یک آدم دیگری مثل ماتیلدا بشود واویلاست. سیستم زندگی اش را به هم می ریزد , مثل توفند کاترینا یا همچین چیزی.ماتیلدای پریشان, از این که برادرش به چه گناهی کشته شده؟ (بای ذنب قتل؟) ماتیلدای سرشار از حس انتقام.هیچ ثحنه دیگری نمیتواند جریان آدرنالین وارده به خون را مثل صحنه ای که انسان می بیند نور از لای در می زند روی صورت ماتیلدای وامانده پشت در خانه ی لئون , بالا و پایین نمی کند.
لئون چرا در را باز می کند؟ چرا وقتی در را باز می کند , ترتیب آن پلیس های فاسد را نمی دهد. شکی نیست که اگر بخواهد می تواند. نمی تواند؟ترسیده؟ می خواهد بی گدار به آب نزند؟ حرفه ای است؟ میخواهد بیشتر از جریان مطلع شود؟نه. جریان ساده تر از اسن حرف هاست. لوک بسون دوست داشتنی میخواهد ما مدت بیشتری مهمان ضیافتش باشیم و از خودمان پذیرایی کنیم.
0 نظر:
ارسال یک نظر