کتاب را بالاخره خواندم. به هر جان کندنی که فکرش را بکنید. توی ماشین بین راه خانه تا مدرسه. توی تختخواب . پای غذا خوردن و ....فکر میکنم ترجمه کتاب کار خوب و جالبی نبودهر چند م.ع سپانلو یک نام بزرگ در ترجمه است و کتاب هایکوهایش واقعا در تاریخ ترجمه ماندگار است. ولی این بار خیلی با موضوع کتاب نمیشد ارتباط گرفت . اینکه خود جریان ماراتن رقص یک چیز عجیب و غریب است بماند که ترجمه هم کمک زیادی نمیکرد کمی این موضوع برای خواننده اینجایی آشناتر گردد.
از کتاب و داستان هوراس مککوی که در سال 1935 نوشته شده یک اقتباس سینمایی هم انجام داده سیدنی پولاک به همین نام. آنها به اسبها شلیک نمیکنند در سال 1969 که آن را هم تعریفش را زیاد شنیده ام.
در جایی از کتاب مترجم پانویس کرده که اسامی بازیگران و خوانندگان و دیگر افراد مشهور که در کتاب و در مراسم رقص آمده واقعی است که الآن دیگر آن افراد شناخته شده نیستند. دارد کمکم سیخ سیخکم میشود بروم و همه را توی ویکیپدیا سرچ کنم.
طبق معمول داستان را لو نمیدهم . فقط در همین حد بدانید که توئیست اندینگ است و به قول معروف همه داستان در صفحه آخر تکلیفش مشخص میشود.
کتاب را نشر باغ نو منتشر کرده و جالب است بدانید یکی از معدود کتابهایی بود که دیدم تعداد غلطهای املایی ان به بیش از پنج شش تا میرسید. یا حتی در قسمتهایی از کتاب اصلا متنی چاپ نشده بود و متن سفید خورده بود که نمیدانم در کتابی با همچنین تیراژی این مسئله چه توجیهی میتواند داشته باشد؟
پسنوشت: به زودی با نقد شخصی از آنیهال ساخته وودی آلن.
شلیک به اسبهای بیچاره- قسمت دوم
نوشته ی
نون. ب.
در۱۳۸۸ آبان ۲۴, یکشنبه
برچسبها:
ادبیات آمریکا ،
داستانهای آمریکایی ،
رمانهای 1935 ،
رمانهای آمریکایی ،
رمانهای هوراس مککوی
2 نظر:
همش فکر می کردم اسم این داستان رو شنیدم، ازطرفی هم مطمئن بودم که چنین کتابی را نخوندم...حالا یادم اومد نقد این فیلم رو در هنر هفتم خیلی سال پیش دیده بودم البته نه مستقیم. چون برنامه راجع به یه فیلم دیگه بود.
بله صنعت سینما در آمریکا یه زنجیره گسترده از اقتباسات از رمانهای معروفشون هست که باعث تقویت همهجانبه اون شده.
ارسال یک نظر