پیشنوشت,توضیح در مورد عنوان مطلب: نام این مطلب را تصمیم گرفتم از فیلم قبلی گلشیفته فراهانی که قبل از این فیلم به نمایش در آمد الهام بگیرم. فیلم یک مشت دروغ (Body of Lies) به کارگردانی فیلمساز آمریکایی ریدلی اسکات که فیلمی مثل گلادیاتور را در کارنامه کارگردانی خود دارد.عنوان این فیلم آخر اسکات را به فارسی بهتر است یک مشت دروغ ترجمه کنیم تا مجموعه دروغ ها که یک ترجمه تحت الفظی است و این را در بحث های فراوان با دوستانم هم درمیان گذاشته ام.اما از آنجا که کلیت نقد به فیلم جدید اصغر فرهادی می پردازد برای ایجاد هرگونه جهت گیری منفی درباره محتوای فیلم از عنوان مجموعه دروغ ها استفاده کردم.
پیشنوشت 2 : این نقد با فرض دیدن فیلم از طرف مخاطب نوشته شده است.
آخرین فیلم اصغر فرهادی در مقام کارگردانی از نظر من بهترین فیلمش نیز هست. در سیر تحولی کارنامه فرهادی از فیلم هایی مثل رقص در غبار(1381) , شهر زیبا (1382)و چهارشنبه سوری (1384)به فیلم درباره الی می رسیم. فیلم های فرهادی به طور کلی الهام گرفته از زندگی روزمره انسان های ایرانی و دربرگیرنده درگیری ها و حوادث , شیرینی ها و تلخی های زندگی طبقه متوسط جامعه است. سینمایی که او به طور کلی و جزیی بیان می کند نه آن سینمای سانتی مانتالیسم به دور از اجتماع "حتی از مرز فیلمفارسی های دهه چهل گذشته" است و نه در زمره سینمای راکد و تک افتاده هنری - نمایشی قرار می گیرد. حدیث سینمای فرهادی حدیث جامعه امروز ایران است و در درباره الی حدیث دروغ و پیش داوری.
داستان درباره الی شبکه درهم تنیده ای از دروغ ها و پیش داوری هاست.دروغ ها و پیش داوری هایی که از دل جامعه بیرون آمده اند و همین فیلم و داستان فیلم را برای "من مخاطب" جذاب می کند و نمی گذارد در طول فیلم احساس راحتی بکنم و به صندلی سینما لم بدهم. درباره الی در نهایت حکم یک آینه را دارد که "من مخاطب" خودم را تمام قد در آن می بینم وکمی شاید به فکر فرو می روم.داستان فیلم درباره چند زوج جوان است که برای تعطیلات سه روزه به شمال رفته اند و در طول این تعطیلات حوادث شیرین و تلخ بسیاری بر ایشان اتفاق می افتد.از گیرکردن ماشینشان در ماسه های ساحل تاغرق شدن بچه هایشان در دریا تا گم شدن دوستی که شناخت چندانی از وی ندارند و برای امر خیری با آنها همراه شده است. ارتباط دهنده همه این حوادث شبکه ای تنیده شده از دروغ هاست. یا به قول معروف مجموعه دروغ ها.مجموعه این دروغ ها شاید در نگاه اول به چشم نیایند یا توی چشم نزنند.فیلمنامه فیلم آنقدر نفسگیر است که به مخاطب فرصت تحلیل دروغ ها را در لحظه نمایش فیلم نمی دهد.
فیلم از موسیقی بهره نمی جوید ,و چه کار خوبی .چون فرصت بروز موسیقی به هیچ عنوان وجود ندارد و این از تیزهوشی فرهادی بوده که فیلم موسیقی ندارد. فیلم به خودی خود یک فنجان قهوه تلخ است , حالا موسیقی غمبار تیتراژ پایانی فیلم (ترانه ای برای الی - آلبوم نغمه های سکوت - اندره باور - نشر هرمس)را تصور کنید وسط فیلم هی بیاید و برود , فکر نمی کنم کمتر کسی باقی بماند که های های گریه نکند.
فرم: فیلم از سه تکه تشکیل شده است و به گمانم این دو تکه نسبت 1 به 2 به 1 دارند. ریتم پاره اول تند , شاد و به شدت در حال معرفی سطحی شخصیت ها ست.جوان ها و نسبت زن و شوهری شان در همین پاره به مخاطب معرفی میشوند.بعد از حادثه گم شدن الی پاره دوم فیلم با گمانه زنی های (!) متفاوت افراد درباره الی و شخصیتش و اینکه اصلن چرا گم شده , چرا دروغ گفته و ... شروع می شود. پاره سوم هم با آمدن نامزد الی علیرضا و ورود او به ماجرا آغاز می گردد. ورودی که باعث شوک کلی گروه می شود و تصمیم نهایی از درون ویران کننده سپیده دوست داشتنی که حالا به نامزد الی چه بگوید؟
هیچکاکیسم: با غرق کردن الی در دریا آنهم در قبل از نیمه فیلم فرهای گام به سوی اقدامی هیچکاکی برمی دارد. فرآیندی سایکو وار که اگرنه در تاریخ سینمای ایران بی نظیر که کم نظیر است.فیلمی که درباره الی است از نیمه فیلم از او خالی می شود و این برای من مخاطب چیزی تازه است که احساس می کنم من همراه با سینمای ایران به بلوغ رسیده ام. اما با رفتن الی حضور متافیزیکی او بر تمامی صحنه ها سنگینی می کند. از آنجا که شخصیت او با سمت و سو گیری های شخصیت های دیگر درباره او به کمال می رسد و برای مخاطب شناخته و شناخته تر می شود.
پیشنوشت 2 : این نقد با فرض دیدن فیلم از طرف مخاطب نوشته شده است.
آخرین فیلم اصغر فرهادی در مقام کارگردانی از نظر من بهترین فیلمش نیز هست. در سیر تحولی کارنامه فرهادی از فیلم هایی مثل رقص در غبار(1381) , شهر زیبا (1382)و چهارشنبه سوری (1384)به فیلم درباره الی می رسیم. فیلم های فرهادی به طور کلی الهام گرفته از زندگی روزمره انسان های ایرانی و دربرگیرنده درگیری ها و حوادث , شیرینی ها و تلخی های زندگی طبقه متوسط جامعه است. سینمایی که او به طور کلی و جزیی بیان می کند نه آن سینمای سانتی مانتالیسم به دور از اجتماع "حتی از مرز فیلمفارسی های دهه چهل گذشته" است و نه در زمره سینمای راکد و تک افتاده هنری - نمایشی قرار می گیرد. حدیث سینمای فرهادی حدیث جامعه امروز ایران است و در درباره الی حدیث دروغ و پیش داوری.
داستان درباره الی شبکه درهم تنیده ای از دروغ ها و پیش داوری هاست.دروغ ها و پیش داوری هایی که از دل جامعه بیرون آمده اند و همین فیلم و داستان فیلم را برای "من مخاطب" جذاب می کند و نمی گذارد در طول فیلم احساس راحتی بکنم و به صندلی سینما لم بدهم. درباره الی در نهایت حکم یک آینه را دارد که "من مخاطب" خودم را تمام قد در آن می بینم وکمی شاید به فکر فرو می روم.داستان فیلم درباره چند زوج جوان است که برای تعطیلات سه روزه به شمال رفته اند و در طول این تعطیلات حوادث شیرین و تلخ بسیاری بر ایشان اتفاق می افتد.از گیرکردن ماشینشان در ماسه های ساحل تاغرق شدن بچه هایشان در دریا تا گم شدن دوستی که شناخت چندانی از وی ندارند و برای امر خیری با آنها همراه شده است. ارتباط دهنده همه این حوادث شبکه ای تنیده شده از دروغ هاست. یا به قول معروف مجموعه دروغ ها.مجموعه این دروغ ها شاید در نگاه اول به چشم نیایند یا توی چشم نزنند.فیلمنامه فیلم آنقدر نفسگیر است که به مخاطب فرصت تحلیل دروغ ها را در لحظه نمایش فیلم نمی دهد.
فیلم از موسیقی بهره نمی جوید ,و چه کار خوبی .چون فرصت بروز موسیقی به هیچ عنوان وجود ندارد و این از تیزهوشی فرهادی بوده که فیلم موسیقی ندارد. فیلم به خودی خود یک فنجان قهوه تلخ است , حالا موسیقی غمبار تیتراژ پایانی فیلم (ترانه ای برای الی - آلبوم نغمه های سکوت - اندره باور - نشر هرمس)را تصور کنید وسط فیلم هی بیاید و برود , فکر نمی کنم کمتر کسی باقی بماند که های های گریه نکند.
فرم: فیلم از سه تکه تشکیل شده است و به گمانم این دو تکه نسبت 1 به 2 به 1 دارند. ریتم پاره اول تند , شاد و به شدت در حال معرفی سطحی شخصیت ها ست.جوان ها و نسبت زن و شوهری شان در همین پاره به مخاطب معرفی میشوند.بعد از حادثه گم شدن الی پاره دوم فیلم با گمانه زنی های (!) متفاوت افراد درباره الی و شخصیتش و اینکه اصلن چرا گم شده , چرا دروغ گفته و ... شروع می شود. پاره سوم هم با آمدن نامزد الی علیرضا و ورود او به ماجرا آغاز می گردد. ورودی که باعث شوک کلی گروه می شود و تصمیم نهایی از درون ویران کننده سپیده دوست داشتنی که حالا به نامزد الی چه بگوید؟
هیچکاکیسم: با غرق کردن الی در دریا آنهم در قبل از نیمه فیلم فرهای گام به سوی اقدامی هیچکاکی برمی دارد. فرآیندی سایکو وار که اگرنه در تاریخ سینمای ایران بی نظیر که کم نظیر است.فیلمی که درباره الی است از نیمه فیلم از او خالی می شود و این برای من مخاطب چیزی تازه است که احساس می کنم من همراه با سینمای ایران به بلوغ رسیده ام. اما با رفتن الی حضور متافیزیکی او بر تمامی صحنه ها سنگینی می کند. از آنجا که شخصیت او با سمت و سو گیری های شخصیت های دیگر درباره او به کمال می رسد و برای مخاطب شناخته و شناخته تر می شود.
5 نظر:
با درود
حضور درباره الی در اسکار خوشحال کننده است. به فیلمنامه اشاره کردید. در جشنوراه که فیلم را دیدم آنقدر مسخ فیلم شدم که هیچ چیز نفهمیدم. فقط تا آخر جشنواره به این فیلم فکر کرد م و اینکه چه قدر از سطح جشنواره بالاتر بود.
اما بعد که با دقت بیشتری در اکران عمومی فیلم را دیدم دقیقا تایم گرفتم. هر بخش فیلم 36 دقیقه بود.
این اصغر فرهادی در فیلمنامه نویسی اعجوبه ای است و البته موهبتی برای سینمای ایران. کاش در حد و اندازه هایش آقایان مسئول قدرش را بدانند.
وای چه قدر نظر دادن در وبلاگ شما مشکل است. کم کم داشتم پشیمان می شدم!!!
از هر راهی که فکرش را کنید استفاده کردم. کلی از آدم اطلاعات می خواهد.
شما هم در بخش دوستان سینمایی من هستید. مرسی از لطفتون.
این نغمه های سکوت آندرا باور شاهکاری است برای خودش. مدت ها است در حافظه شنیداریام جا خوش کرده است.
جالبه خارج از ایرانم اصلن معروف نیست. ولی لامصب اینقدر روی فیلم خوب نشسته که ملودی دیگری برای فیلم قابل تصور نیست. تقارن نام هم در نوع خود بینظیراست.
ارسال یک نظر