دارم آخرین ساعات این هشتاد و هست لعنتی را نفس می کشم و تمام نمی شود این لعنتی . همزمان دارم ترانه بهار عبدی بهروانفر را که همین روزها بیرون داده را گوش می کنم و غم و حسرت و اندوهم صد چندان می شود. شبها کابوس می بینم ، کابوسهای ناتمام و بی پایان ، نوای ملودی بهار بهروانفر در سرم می پیچد و می شود موزیک متن سریال کابوی های من. هشتاد و هشت بوده که بر من چنین تاثیر شگرف گذاشته ، تاثیر غمناک ، غم انگیز و غمبار. نمی دانم ، دیگر هیچ نمی دانم ، غرقم میان بودن و ندانستم ،دارم آن وسطها غوطه می خورم و دست و پا می زنم.هشتاد و نه تو را جان مادرت سالی نکو تر و بهتر باش ، با ما و سرنوشت ما بازی نکن ، سال گذشته سالی مملو از دست دادن ها ، به دست نیاوردن ها و از دست دادن ها بود. خدا کند سال پیش رو چنین نباشد ، پست بعدی و امیدوارکننده تر باشد برای سال بعد.
3 نظر:
منتظر پست های امید بخشت هستیم
اقا عیدت مبارک بیشتر بیا طرف ما ...
انتخاب موسیقی خوبی برای بهار بود.... سال نوی شما مبارک
ارسال یک نظر