افسانه جیمز کمرون، افسون پیتر جکسن

نکته: بنا بر عادت در متن این پست از تلفظ آمریکایی نام‌ها استفاده کرده‌ام.
خوبی تماشای دو فیلم متفاوت و خوب به معنای واقعی این است که انسان حواسش را جمع می کند و در موردشان سعی می‌کند که با دقت بنویسد. دیروز دو فیلم اوِتار (Avatar) از جیمز کمرون و استخوان‌های زیبا (The Lovely Bones) از پیتر جکسن را دیدم. اوتار فیلمی از جیمز کمرون پس از دوازده سال است و استخوان‌های زیبا هم پس از چهار سال از اخرین ساخته پیتر جکسن ساخته شده. هر دو فیلم نیاز به استفاده تمام و کمال از تکنولوژی های جلوه‌های بصری داشته‌اند و هردو همان مقابله‌ی دوسویه‌ی خیر و شر را که از زمان قتل هابیل به دست قابیل به عنوان یک داستان کلاسیک مطرح بوده را به عنوان خط داستانی خود برگزیده‌اند. حال فرضن که در لایه‌های آن دیگر زیرداستان‌های فلسفی ،‌سیاسی، دینی و ... هم نهفته باشد. هر دو فیلم را استادان سینما ساخته‌اند که یکیشان سالهاست امتحان خویش را پس داده و دیگری نیز در این چندساله خود را به دیگر افراد پرمدعا اثبات کرده و نشان داده که مرد عمل است و حداقل با ساخت سه‌گانه ارباب حلقه‌ها خاطره ادبی جند نسل را به روی پرده‌های سینما برد.

اوِتار داستان مقابله انسان‌هایی در نگاه خودشان خوب و خیرخواه است که به جماعتی بومی به نام ناوی‌ها (The Na'vis) یکی از قمرهای ستاره رجل قنطورس به نام پندورا سالهاست می‌زیند و با طبیعت آنجا پیوند مشترکی دارند و همه ی اسنان‌ها ، حیوان‌ها و گیاهان آنجا در شبکه‌ای بیولوژیکی با هم پسوند خورده‌اند. در این میان اگر در میان این انسان‌های مهاجم وجدان چند نفرشان بیدار باشد و بخواهند به بومی‌ها کمک کنند،‌خوراک یک داستان درست و حسابی حماسی-عشقی-فلسفی-علمی-تخیلی!! درست شده است.

طرح داستانی فیلم از سال 1994 در ذهن کمرون بوده، اما به خاطر اینکه تکنولوژی روز هنوز به آن حد نرسیده بوده که فیلم را بسازد تا سال 1998 و پس از ساخت تایتانیک صبر می کند ،‌اما باز هم کیفیت آن تکنولوژی را نمی‌پسندد و مجبور می شود تا سال 2010 منتظر بماند تا فیلم مطلوبش را در فرمت سه‌بعدی بسازد. دقت کردید ماجرا از چه قرار شد؟ تکنولوژی باید به پای تخیلات استاد می‌رسیده است. نمیدانم واقعن رسیده یا نه؟
اما فیلم استخوان‌های زیبا را پیتر جکسن با اقتباسی که از رمانی به همین نام نوشته خانم آلیس سیبالد انجام داده ساخته است. کل حقوق این کتاب خریداری شد تا جکسن بتواند فیلم را آن‌طور که می خواهد بسازد. گروه سه‌نفره پیترجکسن ،‌ فرن ولش و فیلیپا بوینس (که این دونفر آخر با جکسن در نوشتن فیلمنامه سه‌گانه ارباب حلقه‌ها و کینگ کونگ هم همکاری کرده بودن و قرار است در نوشتن فیلم‌نامه هابیت هم کمک کنند) دست به کار شدند و فیلم‌نامه ای نوشتند که حاصل نهاییش بر روی پرده سینما توصیف تمام و کمال بهشت ! به معنای واقعیش است.

چون هنوز مدت کمی از اکران فیلمها گذشته است و ممکن است خیلی‌ها ندیده‌باشندشان معرفی کامل فیلم‌ها و نقدشان را می‌گذارم در پست‌هایی جداگانه که خودم هم هر کدام را دوباره و چندباره ببینم.

2 نظر:

نیستان گفت...

معرفی خوبی بود، تشکر

نون. ب. گفت...

خواهش ، خوشحالم که مورد قبول قرار گرفته.

ارسال یک نظر